کمي طاقت داشته باشيد...
عنوان پاسخ بازديد توسط
20 2493 admin_piranshahrnet
0 831 admin_piranshahrnet
8 1499 admin_piranshahrnet
0 987 admin_piranshahrnet
0 961 admin_piranshahrnet
0 1018 admin_piranshahrnet
4 1261 admin_piranshahrnet
0 953 admin_piranshahrnet
0 936 admin_piranshahrnet
0 809 admin_piranshahrnet
0 782 admin_piranshahrnet
0 889 admin_piranshahrnet


هويت يعني چه؟

 هويت از كلمه «هو» كه ضمير ذات خداوند (جل جلاله) است گرفته شده. به طور كلي، هويت يعني هر چيزي كه باعث نزديك شدن انسان به خداوند مي شه؛ چون منبع وجودي هر موجودي تنها خداست. حالا هويت فرهنگي بگوييم، انساني بگوييم، فردي، منطقه اي، اجتماعي، ملي و... تمام اينا وقتي معناي درست پيدا مي كنن كه روح خدايي در اونا دميده شده باشه.

مدل هويت، در نگاه هر كسي متفاوته، ولي وقتي اين مدل از فرد به اجتماع منتقل مي شه، تمدن ايجاد مي شه و بعد هم فرهنگ حاصل از اون تمدن شكل مي گيره.

بياييد خودموني تر در مورد هويت صحبت كنيم.

با شنيدن واژه هويت، چه چيزي در ذهن شما مجسم مي شه، به چي فكر مي كنيد؟

اصلا شايد يه سؤال تو ذهنتون شكل مي گيره: من كي ام؟ و در اين جهان پهناور چه كار مي كنم؟

تعريفي از هويت رو براتون مي خونم كه بهتر از تعريف هاي ديگه است. «كلاپ» يكي از انديشمنداي غربي، هويت رو اين طوري تعريف مي كنه: هويت شامل تمام چيزهايي مي شه كه در طول زمان و به صورت معتبر در مورد فردي سخن مي گه.(1)

هويت ما، در حقيقت، شخصيت ما، موقعيت ما، زندگي گذشته ما، گرايش هاي سياسي و مذهبي ما و خلاصه طبقه اجتماعي ماست. يا بهترِ بگيم، هويت ملي ما شناسنامه ما در جهانه؛ همه ما با هويتي كه داريم شناخته مي شويم.

ابعاد هويت

 روان شناس ها مي گن كه هويت داراي دو بعد فردي و اجتماعيه.

در بعد فردي هويت، آدما به سؤال هايي در مورد خودشون پاسخ مي دن. مثل: من كي ام ؟ من چه نيازهايي دارم؟ وظايف من در قبال ديگران چيه؟ يا وظيفه ديگران در برابر من چيه؟

در بعد اجتماعي ديگه اين «من» وجود نداره يا بهترِ كه بگيم به «ما» تبديل شده. وقتي حرف از «ما» مي شه، هر كدوم از ما جوونا خودمونو به يه گروهي از جامعه متعلق مي دونيم و نسبت به اون گروه احساس مسئوليت مي كنيم. بُعد اجتماعي هويت، انواع مختلفي داره. ما در اين مقاله در مورد هويت ديني كه مهم ترين ركن هويت اجتماعيه صحبت مي كنيم. با ماهمراه باشيد.

بازگشت به اصل وجودي انسان

 هويت ديني هر فرد، اصل و اساس هويت فردي و اجتماعيه. براي همينه كه مي گن برو اول خودتو بشناس تا بعد خدا رو بشناسي. خدا رو كه بشناسي مي توني، جهان، خانواده، دوستات و جامعتو، بشناسي. هر كسي اول بايد به هويت فرديش رسيده باشه تا هويت اجتماعي شو بشناسه.

هويت ديني

 بشر به طور فطري هر زماني براي خودش معبودي رو (خدايي) جست و جو مي كنه. دين كه از طرف خدا اومده، باعث مي شه انسان براي بازگشت به مبدأ خودش راهي پيدا بكنه. با اينكه اديان در مناطق مختلف جغرافيايي گسترش پيدا كردن، تأثير متقابل فرهنگاي بومي و ديني باعث تغيير هويت دين نشده، مگر در بعضي كشورا كه امروز كم رنگ ترين هويتاي ديني رو دارن، و نه تابع دينشون هستن نه تابع فرهنگ بومي شون.

در شكل گيري هويت ديني عناصر مختلفي نقش دارن كه با توجه به آموزه هاي اسلام، مي تونيم از اونا استفاده كنيم مثل: توجه به آموزه هاي قرآن، الگوبرداري از سيره انبيا و ائمه اطهار (عليهم السلام) خوندن دعاها و مناجات هاي مختلف، رفتن به امامزاده ها و مسجدها به خصوص در ماه هاي محرم و رمضان و... كه باعث مي شن انسان بيشتر به ابتدا و انتها و مسير زندگيش توجه كنه و جايگاه خودشو در نظام هستي پيدا كنه.

 

مزاياي هويت ديني

 1. پاسخ گويي به پرسش هاي اساسي

 

جوون ايروني، شمايي كه با همه جووناي دنيا تفاوت داري ! شمايي كه مي خواي هويت خودتو كشف كني، شمايي كه مي خواي هيچ وقت دچار بحران هويت نشي! براي كشف هويت دينيت بهتره براي همه سؤال هاي اساسي كه بارها و بارها در ذهنت مرورشون كردن پاسخي پيدا كني.

من كي ام؟

من در اين جهان پهناور چه كار مي كنم؟

من انسان چه تعريفي بايد از خودم داشته باشم؟

من از كجا اومدم؟

براي چي اومدم؟ اومدم كه چه كار كنم؟ اگه من نمي اومدم...؟

حالا كه اومدم به كجا مي خوام برم؟

 

از كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود

به كجا مي روم آخر ننماي وطنم

مولوي

طبق نظر انديشمندان، براي اينكه هيچ وقت در زندگي دچار سردرگمي نشيم و هميشه آرامش اطمينان داشته باشيم، بايد براي سؤال هايي اساسي كه از دوره نوجووني در ذهنمون نقش بسته، جواب درستي پيدا كنيم. در اين صورت مي تونيم آگاهانه در مسير كمال قدم برداريم.

«من از كجا آمدم و به كجا مي خوام برم؟»

بهتره پاسخ اين پرسش رو از قرآن بگيريم

خداوند در آيه 55 سوره طاها فرموده است: «و از اين [زمين] شما را آفريده ايم و در آن شما را باز مي گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مي آوريم.»

خداوند در آيه 27 و 28 سوره فجر هم به تمام كساني كه هويتشون رو با خداوند متعال پيوند زدن مي فرمايد :«اي نفس به اطمينان رسيده، در حالي كه تو از پرودرگارت راضي هستي و او هم از تو راضي است، به سوي پروردگارت باز گرد.»

حضرت امير(عليه السلام) هم فرموده است: «رحمت خدا بر كسي كه بداند از كجا آمده است، در چه موقعيتي قرار دارد و سرانجام به كجا خواهد رفت. انساني با اين ويژگي ها در دايره هستي سرگردان نخواهد ماند و به عنوان نقطه پرگار هستي، همه ممكنات را براي خود و خود را در اختيار خداي متعال مي داند، پس چه جاي تحير و سرگرداني!؟»

 

 

 

 

 

 

 

مفهوم شناسی هویت

واژة هویت یا Identity ریشه در زبان لاتین دارد و از Identitas که از Idem یعنی «مشابه و یکسان» ریشه می گیرد. این واژه در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت، یعنی تفاوت های اساسی که یک شخص را از همة کسان دیگر به واسطة هویت «خودش» متمایز می کند، اشاره دارد و در معنای دیگر به ویژگی همسانی که در آن اشخاص می توانند به هم پیوسته باشند و یا از طریق گروه یا مقولات براساس صور مشترک برجسته ای، نظیر ویژگی های قومی و ... به دیگران بپیوندند، دلالت دارد (بایرون، ۱۹۹۷،در فکوهی، a۱۳۸۰: ۶۴ ۶۳).

دو معنای ظاهراً متضاد کلمه هویت تشابه و تمایز دو روی یک سکه اند و آنچه در این بین نقش اصلی را بازی می کند فعل «شناسایی» است که لازمة هویت است. انسانها همواره سعی داشته اند تا تمایزی بین خود و دیگری قایل شوند. به رغم قدمت این تمایزگذاری، از طرح مفهوم هویت در علوم اجتماعی به مثابه یک مفهوم علمی بیش از چند دهه نمی گذرد. عالمان اولیه علوم اجتماعی بر شناسایی جوامع غیر اصرار داشته اند و جوامع عقب مانده تر را در مقابل خود فرض می کرده تا از این طریق به جایگاه خود در جهان پی ببرد، نتیجه این تفکر در قرن ۱۹ پیدایش نظریات تکاملی بود که جوامع متمدن اروپایی نقطه پایان حرکت همة جوامع دیگر بودند. به هر حال تفکرات تاریخی و تکاملی این دسته در قرن بیستم، مورد انتقادات فراوان قرار گرفت و علوم اجتماعی از رویکردی کلان نگر و کل گرایانه به رویکردی جزئی نگر و خرد مخصوصاً در آمریکا تبدیل شد. ظهور نظریة کنش متقابل سطح تحلیل علوم اجتماعی را به سطح فرد تقلیل داد و راه ورود نظریه های روان شناسی اجتماعی هموار شد. روان شناسان اجتماعی بر این واقعیت تأکید می کردند که احساس هویت (فردی) به واسطة دیالکتیک میان فرد و جامعه شکل می گیرد. بدین معنی که بینش و بصیرت فرد از خودش ناشی از تصوراتی بود که از جامعه در ذهن خود می پروارند. جورج هربرت مید [J.H. Mead] پرچمدار نظریة هویت ]اجتماعی[ است. او فرایند دست یابی فرد به احساس و برداشتی کامل از خویشتن را بررسی می کند. از دیدگاه مید هر فرد هویت یا «خویشتن» خود را از طریق سازماندهی نگرش های فردی دیگران در قالب نگرش ها ی سازمان یافتة اجتماعی و یا گروهی شکل می دهد. به بیانی دیگر، تصویری که فرد از خود می سازد و احساسی که نسبت به خود پیدا می کند، بازتاب نگرشی است که دیگران از او دارند (Mead, ۱۹۶۴: ۲۲۲). افراد بشر سعی دارند که خود را مطابق عرف و هنجارهای جامعه ای که در آن زندگی می کنند، تعریف کنند. کنش متقابل از این حیث بر جایگاه فرد در جامعه تأکید دارد. به عبارتی دیگر آنها به نوعی هویت شخصی اعتقاد دارند که برخاسته از جامعه می باشد. آنتونی گیدنز هم هویت شخصی را چیزی در نتیجة تداوم کنش های اجتماعی فرد، که به او تفویض شده باشد، نمی داند بلکه آن را چیزی می داند که به طور مداوم و روزمره ایجاد می شود و در فعالیتهای بازتابی خویش مورد حفاظت و پشتیبانی قرار می گیرد (گیدنز، ۱۳۷۸: ۱) از این گفتة گیدنز برمی آید که هویت هر شخصی لزوماً ذاتی آن شخص نیست، هویت نقشی نیست که از طرف جامعه به شخص تفویض شود. بلکه هویت فرایند معناسازی است که در طی زندگی روزمره و مکانیسم های آن ساخته می شود. هویت هرگز ثابت نیست، بلکه متطور و متحول یا «دینامیک» است (الطایی، ۱۳۸۲: ۳۹). تحولات دنیای جدید و تقسیم کار بین المللی، پایان جنگ سرد، گسترش مهاجرتها و ... باعث توجه به هویت های گروهی شد و بررسی هویت های گروهی و اجتماعی یکی از نگرانی های علوم اجتماعی در دوران اخیر بوده است. مخصوصاً می توان به نگرانی پست مدرنیستها نسبت به زوال فرهنگی مهاجر اشاره کرد. بخش عمدة تحقیقات در این زمینه، متوجه بررسی هویت فرهنگی در فرایند جهان شدن بوده است. جاناتان فریدمن، انسان شناس، هویت فرهنگی را در فرایند جهانی شدن مطالعه می کند (Friedman, ۱۹۹۴).

مباحث مربوط به طرح هویت، هرچند در آغاز متوجه موضوع بحران هویت بود، ولی مسیر بعدی آن به سمت بازسازی هویت در جوامع گوناگون کشیده شد. هویت اجتماعی نه تنها ارتباط اجتماعی را امکان پذیر می کند بلکه به زندگی افراد هم معنا می بخشد. در ضمن فرایندی برای خودشناسی کنشگران اجتماعی است که معناسازی نیز به واسطة آن صورت می گیرد. هویت ها معانی کلیدی هستند که ذهنیت افراد را شکل می دهند، مردم به دیگران می گویند که چه کسی هستند و مهم تر این که به خودشان نیز می گویند که چه کسی هستند (گل محمدی، ۱۳۸۰). متفکران چندی متأثر از کارهای کنش متقابل گرایان هستند از جملة آنها: ریچارد جنکینز و هنری تاجفل.

 

 

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش