loading...
پیران فایل
پروپوزال و پایان نامه همه رشته ها
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
فعالیت های کلاس دهم تصویر سازی مدرسه شهید فهمیده+برنامه امتحانات هنرستان شهید فهمیده 20 2441 admin_piranshahrnet
نمرات (درس excel) آخرین ویرایش + مستمر 0 807 admin_piranshahrnet
نمره اطلاعات و ارتباطات آخرین ویرایش نوبت اول+ مستمر 8 1459 admin_piranshahrnet
دانلود کتاب.... و بررسی روشهای نفوذ به وب و تامین امنیت آن(نویسنده محمود عبدالهی) 0 959 admin_piranshahrnet
فروشگاه مقالات و پروژه های دانشجویی و دانش آموزی فعال می باشد 0 934 admin_piranshahrnet
گالری تصاویر مدرسه شهید فهمیده پیرانشهر 0 990 admin_piranshahrnet
نمرات (درس مفاهیم پایه + نمره امتحان) آخرین ویرایش + مستمر 4 1225 admin_piranshahrnet
خالیدنجمی ریس کمیسون فرهنگی واموزش عالی:جامعه توسعه یافته نیازمندمعلمان باانگیزه است 0 926 admin_piranshahrnet
نمرات (درس word) آخرین ویرایش نوبت اول + مستمر 0 912 admin_piranshahrnet
نمرات (درس پاورپوینت) آخرین ویرایش + مستمر 0 784 admin_piranshahrnet
نمرات (درس سیسم عامل) + مستمر 0 758 admin_piranshahrnet
​روش محاسبه نمرات (درس مفاهیم پایه) 0 860 admin_piranshahrnet
محمود عبدالهی بازدید : 2658 دوشنبه 16 فروردین 1395 نظرات (0)

شعر آبرو داری

 

آبرو داری کن ز پیشم آبرو دارت شوم

آنچه در نفسم تو بینی در نفس تو بینم

چند صباحی راهبر و آموز هم

پس چه شد آنهمه دوستیهای هم

ره کج نمودی ز دیار یاریم

پس دوری گزیدی ز مرام انسانیم

آبرو داری کن ز پیشم آبرو دارت شوم

 

 

 

 

 

 

 

 

داستان آبرو داری:

خریدن کاهوی نامرغوب از فروشنده به خاطر کمک و حفظ آبرویش

متن کامل:

 از طلبه‏ اى نقل شده که گفت: روزى به مغازه سبزى فروشى رفته بودم، دیدم مرحوم حاج میرزاعلى قاضى (استادِ عرفانِ علاّمه طباطبایى و خیلى از بزرگان) خم شده و مشغول جدا کردنِ کاهو مى‏ باشد، ولى بر خلافِ معمول کاهوهاىِ پلاسیده و خشن را بر مى‏دارد. بعد از خرید، به دنبالِ او رفتم و علّتِ این کار غیرِ عادّى را سؤال نمودم. مرحومِ قاضى رحمه ‏الله فرمودند:

آقا جان من! این مردِ فروشنده انسانِ شریف و محتاجى است و من چون نمى‏خواهم چیزى بلا عوض به او بدهم تا عزّت و شرفِ او پایمال شود و نیز براى این که به کمک بلا عوض عادت نکند از این کاهوهایى که خریدارى ندارد و در نهایت براى فروشنده ضرر است بر مى‏دارم تا هم از ضررِ او جلوگیرى کرده و هم بدین وسیله کمکى به وى نموده باشم. در ضمن براى ما هم فرقى ندارد که کاهوىِ لطیف و نازک بخوریم یا کاهوى پلاسیده و کلفت.

 

 

 

 

 

 

انشاء

خداوند متعال به بندگانش خیلی ارزش و احترام قائل است و به هیچ قیمتی راضی نمی شود آبروی بندگانش از بین برود و این اهمیت تا حدی است است که در روایتی از وجود نازنین امام صادق علیه السلام نقل شده است که ایشان فرمودند:آبروی مومن از کعبه هم بالا تر است«1»

چگونه آبروی دیگران را حفظ کنیم؟

1:توجه داشتن به ثواب آبرو داری:ما هر کار اقتصادی که می خواهیم انجام دهیم اول به سود و ضرر آن توجه داریم و اگر بدانیم آن کار برای ما خیلی سود آور است در انجام آن تردید نمی کنیم ،چه خوب است در کارهای معنوی هم این قانون را پیاده کنیم و از ثواب های بسیار زیادی که در حفظ آبرو است به نحو احسن استفاده کنیم. روایات در مورد عیب پوشی مردم که نتیجه این عیب پوشی حفظ آبروی مردم است،ثواب های بسیار خوبی را وعده داده است و اصلا راز به دست آوردن بهشت در راز پوشی و حفظ آبرو داری مردم می باشد همان گونه که در روایت بسیار زیبایی از وجود گرامی رسول اکرم نقل شده است که حضرت فرمودند:

هر کس از آبروی برادر مسلمان خود دفاع کند مطمئنا بهشت بر او واجب می شود«2»

2:توجه به ضرر بی آبرو کردن دیگران:به دست آوردن عیوب مردم و از بین بردن آبرویشان هم ضرر های زیادی دارد از جمله این که:انسان دیگر دوست داشتنی نیست.همان گونه که امیر المومنین می فرماید:

هر کس تفحص کند عیب های مخفی مردم را،محروم گرداند خداوند او را از دوستی دل ها.

3:دیگران را با نام نیک صدا زدن:اسم هر کسی جزئی از شخصیت او می باشد و هر چه اسمش زیباتر برده شود شخصیت او بالاتر می رود و در مقابل هر چه کلمات زشت به اسم او پیوند بخورد باعث بی آبرویی او می گردد.و خداوند به بندگانش دستور داده است که همدیگر را با اسم های زشت و نا پسند یاد نکنند همان گونه که در قرآن می فرماید:

با القاب زشت و نا پسند یکدیگر را یاد نکنید،بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفر آمیز بگذارید و آن ها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند.«3»بسیاری از افراد بی بند و بار در گذشته و حال اصراد داشته و دارند که بر دیگران القاب زشتی بگذارند و از این طریق آن ها را تحقیر نموده و آبرویشان را ببرند و دین مبین اسلام صریحا از این عمل زشت نهی نموده است.روزی صفیه«همان زن یهودی که بعد از ماجرای فتح خیبر مسلمان شد و به همسری پیامبر اسلام در آمد»در حالی که اشک می ریخت خدمت پیامبر آمد و عرض کرد که عایشه مرا سرزنش می کند و می گوید ای یهودی زاده.پیامبر به او فرمود:چرا به عایشه نگفتی که شوهرم پیامبر است...در واقع عایشه می خواسته است با گذاشتن لقب بد«ای یهودی زاده» آبروی او را از بین برده و تحقیرش کند.که این موضوع به حدی مهم بود که آیه فوق نازل شد و مردم را از گذاشتن لقب های بد برای یکدیکر نهی کرد. 4:فرصت دادن در اداء قرض:اول این که خود قرض دادن باعث می شود که شخص بدهکار بتواند با دادن پول دیگری آبرویش را حفظ کند و اگر کسی هم که به دیگری قرض داده است و زمان دریافت پولش رسیده است،اما اگر به بدهکار مدتی فرصت داه شود می تواند قرضش را داء کند،باید به او فرصت داد و نباید کاری کرد که او میان مردم بی آبرو شود.همان گونه که خداوند می فرماید:

و اگر بدهکار تنگ دست بود،او را تا هنگام توانایی مهلت دهید،و در صورتی که واقعا توان پرداخت ندارد اگر ببخشید بهتر است،اگر نتایج آن را بدانید.

داستان «آبروداری»،

اوایل انقلاب بود، من یک مهمانی دوستانه داده بودم و دوستان دانشجویم همه در خانه ما جمع بودند. مهمانی کوچکی بود و حسابی داشت به ما خوش می‌گذشت. اواسط مهمانی بود که زنگ خانه را زدند. وقتی رفتم دم در، دیدم که دایی من و همسرشان از سر لطف به دیدن من آمده‌اند. برای من افتخار بزرگی بود که آنها آمده بودند به من سر بزنند. اما فکر کردم اگر دایی و زن‌دایی من تشریف بیارند داخل، نه به دوستان من خوش می‌گذرد نه به آنها. در این فکر بودم که حالا چه بکنم. در نهایت راه حلی به ذهنم رسید...

گفتم: «دایی جان! ما در خانه یک مهمانی دوستانه داریم و تعدادی از بچه‌های هم‌دانشگاهی دور هم جمع شده‌ایم. خیلی خوشحال می‌شوم که شما هم تشریف بیاورید داخل، ولی فکر می‌کنم نه به شما خوش بگذرد نه به آنها؛ چون آنها ملاحظه شما را می‌کنند و ساکت می‌نشینند، شما هم چون آنها غریبه هستند، می‌خواهید حرف‌هایی بزنید و نمی‌تونید.»

دایی‌ام پاسخ دادند: «باشه دایی جان، خیلی ممنون! ما می‌رویم و یک روز دیگر می‌آییم.» گفتم: «ممکنه خواهش کنم همین الان وقتی را مقرر کنید که من منتظرتان باشم؟» ایشان پاسخ دادند: «حالا وقت بسیاره، بهت زنگ می‌زنیم خبر می‌دیم.» بعدها دایی‌ام به من گفتند: «محمود جان! من واقعا ممنونم از شما که وقت ما را خریدی. برای این‌که ما آمده بودیم به تو سر بزنیم نه این‌که وقتمان را حرام کنیم. من نه تنها ناراحت نشدم، بلکه هم من و هم زن‌دایی‌ات فکر کردیم چقدر این روش خوب است و ما هم باید در زندگی‌مان آن را به کار بگیریم.»

اما اگر برفرض من می‌خواستم بر اساس فرهنگ نادرستی که در جامعه‌مان وجود دارد، آبروداری کنم تا آبرویم پیش دایی‌ام نرود و تایید ایشان را به دست بیاورم، نتیجه کاملا برعکس می‌شد. من با کاری که انجام دادم، تایید دایی‌ام را از دست ندادم، بلکه اگر ایشان را به داخل دعوت می‌کردم تاییدشان را از دست می‌دادم. چرا که ایشان ناخواسته درگیر مهمانی می‌‌شد، نمی‌توانست مهمانی را ترک کند و از طرفی از وقتش هم نمی‌توانست استفاده کند. در این‌گونه مواقع و برای یافتن راه درست، کافی است کمی درباره خودمان و قصد و نیتمان از کاری که انجام می‌دهیم، فکر کنیم.

نیت من چه بود؟ آیا من با دایی‌ام مشکل داشتم؟ آیا با دوستانم مشکل داشتم؟ پاسخ این دو سوال منفی است. من می‌خواستم از مصاحبت دوستانم و دایی و زن‌دایی‌ام لذت ببرم و می‌خواستم که آنها هم متقابلا لذت ببرند و بهشان خوش بگذرد. و طبیعی است در صورتی‌که دایی‌ و زن‌دایی‌ام به جمع دوستانه ما می‌‌آمدند، به هیچ کس خوش نمی‌گذشت. به همین سادگی! کافی است اولا نظر خودمان را هم به عنوان کسی که باید این کار را تایید کند در نظر بگیریم، و در ثانی کمی جرئت و جسارت داشته باشیم تا برخلاف باورهای نادرستی که متاسفانه رایج هم شده‌اند، رفتار کنیم. مطمئن باشید نتیجه این کار به نفع همه خواهد بود. پیشنهاد می‌کنم هر وقت در چنین موقعیت‌هایی گیر افتادید، این ماجرا را به یاد بیاورید. آن وقت می‌توانید خیلی راحت و سریع، تصمیمی قاطعانه و درست بگیرید.

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
پایان نامه ، پروپوزال و مقالات دانش آموزی و دانشجویی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    میزان رضایت شما از سایت؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1787
  • کل نظرات : 85
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 396
  • آی پی امروز : 352
  • آی پی دیروز : 347
  • بازدید امروز : 1,105
  • باردید دیروز : 886
  • گوگل امروز : 89
  • گوگل دیروز : 84
  • بازدید هفته : 6,282
  • بازدید ماه : 23,466
  • بازدید سال : 248,266
  • بازدید کلی : 2,790,985