کمي طاقت داشته باشيد...
عنوان پاسخ بازديد توسط
20 2493 admin_piranshahrnet
0 831 admin_piranshahrnet
8 1499 admin_piranshahrnet
0 987 admin_piranshahrnet
0 961 admin_piranshahrnet
0 1018 admin_piranshahrnet
4 1261 admin_piranshahrnet
0 953 admin_piranshahrnet
0 936 admin_piranshahrnet
0 809 admin_piranshahrnet
0 782 admin_piranshahrnet
0 889 admin_piranshahrnet


مثنوی

واژه ی مثنوی از کلمه ی "مثنی" به معنی دوتائی گرفته شده است. زیرا در هر بیت دو قافیه آمده است که با قافیه بیت بعد فرق می کند.

از آنجا که مثنوی به لحاظ قافیه محدودیت ندارد بیشتر برای موضوعات طولانی به کار می رود.

خصوصیات مثنوی باعث شده است که داستان ها اغلب در قالب مثنوی سروده شوند. علاوه بر داستان سرایی، برای هر موضوعی که طولانی باشد هم از مثنوی استفاده می شود.

مثلاً در ادبیات آموزشی مثل آموزه های صوفیان هم از قالب مثنوی بهره می برده اند.

سرودن مثنوی از قرن سوم و چهارم هجری آغاز شده است که از بهترین مثنوی ها می توان به شاهنامه فردوسی، حدیقه سنایی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی اشاره کرد.

قدیمی ترین مثنوی سروده شده- که اکنون به جز چند بیت چیزی از آن در دست نیست- مربوط به رودکی است که متن کلیله و دمنه را در قالب مثنوی به نظم در آورده بود.

نمونه ای از مثنوی از بوستان سعدی

حکایت

یکی گربه در خانه زال بود

که برگشته ایام و بد حال بود

روان شد به مهمان سرای امیر

غلامان سلطان زدند شر به تیر

چکان خونش از استخوان می دوید

همی گفت و از هول جان می دوید

اگر جستم از دست این تیر زن

من و موش و ویرانه پیر زن

 

 

قطعه

"قطعه" شعری است که معمولاً مصراع های اولین بیت آن هم قافیه نیستند ولی مصراع دوم تمام ادبیات آن هم قافیه اند. طول قطعه دو بیت یا بیشتر است.

قطعه را بیشتر در بیان مطالب اخلاقی و تعلیمی و مناظره و نامه نگاری بکار می برند.

قدیمی ترین قطعه ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر پروین اعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است.

پروین اعتصامی مناظره های زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره نخ و سوزن، سیر و پیاز و ......

شکل تصویری قطعه به شکل زیر است:

......................الف///////// ...................... ب

...................... ج ////////// ...................... ب

...................... د ////////// ...................... ب

علت اسم گذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و در واقع قطعه ای از یک قصیده است.

قطعه را بیشتر در بیان مطالب اخلاقی و تعلیمی و مناظره و نامه نگاری بکار می برند.

 

 

"غزل" در لغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود "غزل" پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید.

در قصیده موضوع اصلی آن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما در غزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گوید و راز و نیاز می کند.

این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهی آسمانی است و عرفانی.

ابیات غزل بین 5 تا 10 بیت دارد و دو مصراع اولین بیت و مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند.

 

غزل را می توان به شکل زیر تصویر کرد:

......................الف///////// ...................... الف

...................... ب ////////// ...................... الف

...................... ج ////////// ...................... الف

 

موضوعات اصلی غزل بیان احساسات و ذکر معشوق و شکایت از بخت و روزگار است. البته موضوع غزل به این موضوعات محدود نمی شود و در ادب فارسی به غزل هایی بر می خوریم که شامل مطالب اخلاقی و حکیمانه هستند.

موضوعات اصلی غزل بیان احساسات و ذکر معشوق و شکایت از بخت و روزگار است. البته موضوع غزل به این موضوعات محدود نمی شود و در ادب فارسی به غزل هایی بر می خوریم که شامل مطالب اخلاقی و حکیمانه هستند.

هر چند غزل فارسی تحت تأثیر ادبیات عرب بوجود آمد بدین معنی که در ادبیات عرب قصاید غنائی رواج یافت (در این زمان قصیده در ایران مدحی بود و غزل فقط در قسمت اول آن دیده می شود) و در قرن پنجم به تقلید از این قصاید غنایی غزل فارسی به عنوان نوع مستقلی از قصیده جدا شد، اما موضوعات غزل فارسی اصالت دارد و مثلاً غزل عرفانی به سبک شاعران ما در ادبیات عرب نادر است.

 

نمونه ای از غزل سعدی:

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوش

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت

که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می ننوشیم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

 

نمونه ای از غزل حافظ:

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایم گل این بستان شاداب نمیماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

دیشب گله زلفش با باد همی کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند

این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

ای درد توام درمان در بستر ناکامی

و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست

کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

 

نمونه ای از غزل عراقی:

نخستین باده کاندر جام کردند

ز چشم مست ساقی وام کردند

چو با خود یافتند اهل طرب را

شراب بیخودی در جام کردند

ز بهر صید دلهای جهانی

کمند زلف خوبان دام کردند

به گیتی هرکجا درد دلی بود

بهم کردند و عشقش نام کردند

جمال خویشتن را جلوه دادند

به یک جلوه دو عالم رام کردند

دلی را تا به دست آرند، هر دم

سر زلفین خود را دام کردند

چو خود کردند راز خویشتن فاش

عراقی را چرا بدنام کردند؟

 

 

قصیده نوعی شعر درباره موضوعی معین و مقصودی معین از قبیل مدح بزرگان ، تهنیت جشن عید و فتح نامه جنگ هاست هم چنین مرثیه ، تعزیت ، مسایل اخلاقی ، و اجتماعی را به تصویر می کشد .

 قصیده، مهمترین نوع شعر

قصیده یکی از انواع شعر با یک وزن و قافیه و مطلعی مصرع است . این ابیات به هم مرتبط و پیرامون یک موضوع و بر مقصودی معین دلالت می کنند . از جمله مدح پادشاه ، تهنیت در جشن عید ، فتحنامه جنگ یا شکر و شکایت ، فخر و حماسه سرایی ، مرثیه و تعزیت ، مسائل اخلاقی و عرفانی و امثال آن .

 

 

 

 

 

 

 

درآمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا                    چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا

چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده                   چو گردان گردباد تندگردی تیره اندر

( فرخی )

شماره ابیات قصیده حد متوسط و معمول آن ما بین بیست تا هفتاد - هشتاد بیت می باشد و بیشتر از آن تا حدود صدوپنجاه بیت و افزونتر نیز گفته اند و بعضی کمتر از بیست بیت نیز گفته اند . اگر چه بعضی ابیات بین پانزده  و شانزده بیت را نیز قصیده نامیده اند .

کاهش و افزایش ابیات در قصیده

کوتاهی و بلندی قصاید بستگی به اهمیت موضوع ، قدرت و قوت طبع شاعر ، خصوصیات قوافی و اوزان متداول و غیر متداول که شاعر برای انشاء قصیده انتخاب کرده است ، دارد  . بعضی از قصاید با قوافی مجرد ، در وزن های معمول و متداول ساخته شده اند که ممکن است شماره ابیات به صد و هفتاد بیت و بیشتر هم برسد  :

فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر

سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر

فسانهء کهن و کارنامهء به دروغ

به کار ناید رو در دروغ رنج مبر

حدیث آنکه سکندر کجا رسید و چه کرد

ز بس شنیدن گشته ست خلق را از بر

شنیده‌ام که حدیثی که آن دوباره شود

چو صبر گردد تلخ، ارچه خوش بود چو شکر

اگر حدیث خوش و دلپذیر خواهی کرد

حدیث شاه جهان پیش گیر و زین مگذر

(فرخی)

اما گاه بعضی از قوافی به خصوص در وزن های غیر معمول و با ردیف های مشکل چندان میدان وسیع ندارد که ساختن قصیده های بسیار طولانی را برای هر شاعری ممکن سازد .از جمله کسانی که در قوافی مشکل شعر سروده اند می توان به مسعود سعد اشاره نمود . همین نکته باعث گردیده که نتوان حداکثری برای ابیات قصیده معین نمود اما حداقل آن را حدود بیست بیت یا متجاوز از پانزده و شانزده بیت گفته اند .

قصیده مهمترین نوع شعر است چرا که عمده ی طبع آزمایی و پایه توانایی و تبحر سخندانی شاعر از این نوع شعر شناخته می شود که وی بتواند چهل و پنجاه بیت بر یک وزن و قافیت در یک موضوع با رعایت نکات بلاغت و جزالت کلام ، بسراید . قصیده مهمترین نوع شعر است چرا که عمده ی طبع آزمایی و پایه توانایی و تبحر سخندانی شاعر از این نوع شعر شناخته می شود که وی بتواند چهل و پنجاه بیت بر یک وزن و قافیت در یک موضوع با رعایت نکات بلاغت و جزالت کلام ، بسراید .

علت نامگذاری قصیده :

در قصیده نظر شاعر بیشتر متوجه اشخاص و مقصودهای معین از قبیل مدح ، حکمت ، موعظه ، تهنیت ، تعزیت بزرگان بوده است ، قصیده نامیده اند این اصطلاح مأخوذ از قصد به معنی توجه و روی کردن به چیزی یا کسی است .

لفظ قصیده فعیل به معنی مفعول است و تاء آخر آن علامت وحدت است ، نظیر کلمات شعیره ،  سفینه و نظایر آن  و چون قصیده بدون تاء گویند جنس عام مطلق آن مراد است .  در نهایت به قصیده ی عنصری در مدح سلطان محمود بسنده می نماییم :

چنین نماید شمشیر خسروان آثار                    چنین کنند بزرگان چو کر باید کار

به تیغ شاه نگر نامه ی گذشتگان مخوان            که راستگوی تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد                   شود پذیره ی دشمن به جستن پیکار

نه رهنمای به کار آیدش نه اختر گر                 نه فالگوی به کار آیدش نه خواب گزار

قصیده ی مقتضب

گاه شاعر قصیده سرا بدون آوردن تشبیب و تغزل وارد مدح یا موضوع مورد نظر خود می شود و در این صورت قصیده را محدود می نماید که آن را به اصطلاح مقتضب یعنی بازبریده می گویند . انوری گوید :

گر دل و دست بحر و کان باشد                             دل و دست خدایگان باشد

شریطه در قصیده

شعرا را رسم بر آن بوده که قصاید مدحیه را به ابیاتی مبنی بر دعای ممدوح ختم کنند، این قسمت از قصیده را شریطه می نامند و ادبای قدیم آن را مقاطع قصیده گفته اند . شریطه معمولا به صورت دعای تأیید یعنی متضمن دوام و همیشگی است  مثل این جمله :  تا آسمان برپاست کاخ دولتت بر پای باد

تا جهان پاینده باشد ملک ما پاینده باد              تا روانی زنده باشد فر ایران زنده باد

چنان که این دعای تأیید به گونه ی شرط و تعلیق گفته شود آن را تعلیق نامیده اند .

در صورتی که قصیده به همراه تشبیب ، تخلص و شریطه باشد قصیده کامل محسوب می شود .

 

 

 

 

نظر نیما در باب شعر سنتی فارسی

نیما در ابتدای شاعری خود از شعر کهن فارسی نفرت داشت. اما بعدها نگاه خود را تغییر داد. نیما زمانی نوشته بود:

از تمام ادبیات گذشته قدیمی نفرت غریبی داشتم... اکنون می‌دانم که این نقصانی بود.

و در جای دیگری می‌نویسد:

من خودم یکی از طرفداران پا بر جای ادبیات قدیم فارسی و عربی هستم.

 

 

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش