پیره مرد ( Pîremêrd )
نام اصلی پیرمرد توفیق فرزند محمودآقا پسر حمزه آقا می باشد .او در سال 1867 در شهر سلیمانیه از مادر زاده شده و والدینش نام توفیق را بر او نهادند. پس از اینکه به مکه مشرف شد به حاجی توفیق مشهور گشت .دوران کودکی را در سلیمانیه سپری کرد از سن 6-7 سالگی آموختن قرآن کریم را شروع می کند .همزمان زبانهای فارسی و عربی را یاد می گیرد و در محضر استاد ملا محمود پیشرو در مسجد حمزه آقا به کسب علم و دانش می پردازد . در همین ایام پیرمرد تسلط خود را بر هر دو زبان فارسی و عربی بیشتر به حدی که با هر دو زبان شروع به سرودن شعر می کند .
پیرمرد در طول ایام تحصیلات خود از بسیاری از شهرهاو مدارس دینی کردستان دیدن کرده و با افراد مختلف دیدار داشته است .در این سفر ها و ملاقات ها مسایل و مطالب بسیاری را آموخته و تجارب زیادی را فرا گرفته است . قبل از اینکه او شروع به سرودن شعر نماید , با اشعار ملا قادر کویی , نالی , مهوی , شیخ رضا طالبانی و مولوی آشنا می شود و با الهام گرفتن از آثار آنها آثار ارزنده ای را از خود به یادگار گذاشته است .اشعار کردی سورانی او بسیار وزین و پر محتوا می باشد. او معمولا سروده های خودرا با صدای خودش می خواند چرا که صدای بسیار خوشی داشته است .
پیرمرد در بین سالهای 1882-1898 کارمند دولت بوده,و کاتب نفوس و آمار شهر سلیمانیه بوده و در سال 1886 به عنوان دبیر محکمه سلیمانیه انتخاب می شود .در سال 1895 در شهر کربلا به عنوان معاون دادستان همان شهر بر گزیده می شود .ودر سال 1898 همرا با شیخ سعید پدر شیخ محمود به ترکیه سفر می کند و از آنجا به زیارت خانه خدا مشرف می شود .پس از آن دوباره به زادگاهش برمی گردد.در سال 1891 همرا با شیخ احمد خانقینی و استاد وفایی به ترکیه رفته و در شهر استانبول ساکن می شوند در دانشگاه استامبول به تحصیلات عالیه می پردازد .عثمانی ها اورا دعوت به کار می کنند و به عنوان اندام مجلس قبول کرده و رتبه بیگ را به او اعطا می کنند.پیرمرد در رشته حقوق از دانشگاه اسلامبول فارغ التحصیل می شود .ودر همانجا به شغل وکالت می پردازد.و در آنجا با یک دختر ترک ازدواج و تشکیل خانواده می دهد .
پیرمرد در سال 1909 به قایم مقامی جوله مرگ (حکاری ) برگزیده می شود . پس از مدتی به سلیمانیه برمی گردد .او به توصیه حسین ناظم به روزنامه ژین دعوت می شود و سردبیری آن روزنامه تا زمان درگذشتش برعهده می گیرد . آثار و فعالیت های فرهنگی خوبی را از خود به یادگار می گذارد
محمد رسول هوار در کتاب خود از آثار و فعالیت های دلسوزانه و بسیار با ارزش پیرمرد بسیار نوشته است او پیرمرد را تنها یک شاعر , نویسنده و ناشر نمی پندارد بلکه او پیرمرد را در رده تولستوی و ویکتور هوگو می داند . پیرمرد سر انجام در سال 1950 چشم از دنیا فرو می بندد و به دیار باقی می شتابد.
تعدادی از آثار پیرمرد
- ترجمه آثار مولوی کرد از لهجه هورامی به کردی سورانی (1935)
- تراژدی مم و زین احمد خانی (1935)
- داستان 12سواراز مریوان (1935)
- خرمای کای کون , ژیان(1936)
- گوته و قه پ (1947)
- که مانچه ژه ن (ترجمه از ترکی )
- مولانا خالد نقشبندی
- به هارانی (ترجمه از هورامی به سورانی )
- محمود آقا (1942)
و...
قطعه شعری از پیرمرد در خصوص نوروز
“Eva roja sala taze ye, Newroz hatiye
Cejna kevnê kurd e bi xweşî hatiye
Newroz bû agrekî weha xiste nav cergewe
Lawan bi eşq diçûn pêşber pir mergewe
Heta niha li tarîxa milet da rû nede
Qelxana gulê sîngê keçikan be hilnede